خودکشی ناکام بعد از قتلعام خانوادگی
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۶۸۹۹۰
به گزارش خبرنگار جامجم، ساعت هشت صبح ششم اسفندامسال فردی درحال عبور ازیکی ازمحلههای ایزدشهر استان مازندران مشاهده کرد خودروی پژویی کنار خیابان متوقف شده ولکههای خون روی درآن دیده میشود. او بامشاهده یک زن و دو پسر زخمی در داخل خودرو به پلیس ۱۱۰اطلاع داد. ماموران با حضور در محل در خودرو را باز کردند و به زن میانسال و دو پسرجوانی برخوردند که با ضربههای چاقو زخمی شده بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دردسر سرقت از ۲ تبعه چینی
سارقان سابقهدار که با تشکیل باند سرقت درخیابانهای تهران موبایلوکیفقاپی میکردند، بعد ازدزدی ازدو تبعه چینی شناسایی و دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار جامجم، شامگاه یازدهم بهمن امسال یک زن ومرد جوان تبعه چین همراه مترجم خود به پلیس آگاهی تهران رفته و ازدو سارق شکایت کردند. مرد تبعه چین درتحقیقات گفت: چند روزی بود برای شرکت در نمایشگاهی به ایران آمده بودیم. بعد از بازدید از نمایشگاه همراه زنی که درگروهمان بود درکنار اتوبوس ایستاده ودرحال عکسگرفتن بودیم که دو موتورسوار به ما نزدیک شده وکیف و گوشیمان را سرقت و ما را روی زمین پرت کردند.تحقیقات برای دستگیری سارقان ادامه داشت وماموران به محل سرقت رفته و با موتورسیکلت رهاشدهای روبهرو شدند. بررسیها نشان داد که راکب موتور و ترکنشین آن بعد ازتصادف با چند خودرو، موتورسیکلت را رها کرده و گریخته بودند. با استعلام پلاک موتورسیکلت رهاشده هویت مالک بهدستآمد و پی بردند کارگر همان نمایشگاه بینالمللی بوده که همزمان با سرقت در محل کارش حاضر نشده بود. سرانجام چند روز پیش متهم به نام مهرداد بازداشت شد. بعد از انتقال به پلیس آگاهی تهران در تحقیقات منکر جرمی شد اما در مواجهه حضوری با شاهدان ماجرا وقتی شناسایی شد، گفت: دوستم یاشار که گوشی و کیفقاپ حرفهای بود به دیدنم آمد. مدام میگفت افراد پولداری را که به نمایشگاه میآیند، شناسایی کنم و به او اطلاع دهم تا از آنها سرقت کند. روز سرقت وقتی فهمیدم اتباع چینی برای بازدید میآیند موضوع را به او اطلاع دادم که با دو نفر دیگر آمد. وقتی به اتوبوس نزدیک شدیم و آن زن و مرد را دیدیم، یاشار به آنها حمله و گوشی و کیفشان را سرقت کرد و متواری شدیم. در مسیر با پنج خودرو تصادف کرده و مجبور به رهاکردن موتورسیکلت شدم. از ترس اینکه لو بروم بازنگشتم. با اعتراف او، یاشار و دو همدستش که تحت تعقیب بودند بازداشت شدند. یاشار، سرکرده باند در تحقیقات پلیسی گفت: چند مرتبه بابت سرقت و زورگیری به زندان افتادم. یک سال قبل با پایان محکومیت سهسالهام و پرداخت رد مال آزاد شدم. بعد از آزادی دوباره گوشی و کیفقاپی میکردم. در آخرین سرقت هم از دو تبعه چینی سرقت کردیم. همچنین دو همدست دیگرش هم به همدستی با او اعتراف کردند. مصطفی تقیزاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: اموال سرقتی از مالباخته چینی از سارقان کشف شد و تحقیقات از متهمان ادامه دارد.
مرد اعدامی بعد از بخشش در تصادف کشته شد
مرد اعدامی پس از۱۵سال توانست رضایت اولیایدم راجلب کند و از زندان آزاد شود اما در جریان تصادف با خودروی مسافربری کشته شد.
به گزارش خبرنگار جامجم، اوایل تابستان سال ۸۷ وقوعدرگیری خیابانی در یکی ازشهرهای جنوبی استان فارس به پلیس۱۱۰ گزارش شد. وقتی ماموران به آنجا رفتند مشاهده کردند پسری جوان با ضربه چاقو زخمی شده ودرحال انتقال به بیمارستان است. براساس گفته شاهدان، ضارب هم پسری ۲۰ساله بوده که متواری شده بود. ساعاتی بعد از بیمارستان خبر رسید که فرد زخمی فوت شده است. بعد از چند روز قاتل فراری شناسایی و بازداشت شد. متهم درتحقیقات گفت: موتورسیکلتم را درخیابان پارک کرده بودم. مقتول خودرویش راکنار آن پارک کرده و باعث شده بود موتورسیکلتم داخل جوی آب بیفتد و آسیب ببیند. منتظرماندم تا راننده آمد و سرهمین موضوع با هم درگیر شدیم که نتوانستم خشم خود را کنترل کنم و او را با ضربه چاقو کشتم و قاتل شدم. متهم بعد ازبازسازی صحنه قتل روانه زندان شد. مدتی بعد پروندهاش به دادگاه کیفری استان فارس ارسال شد. او در دادگاه نیز گفتههای قبلیاش را تکرار کرد و با التماس از خانواده مقتول خواست او را ببخشند اما آنها خواستار قصاص وی بودند. بعد از پایان جلسه محاکمه، متهم به زندان بازگشت و قضات او را گناهکار شناخته و به او حکم قصاص دادند که این رای در دیوان عالی کشور تایید و به اجرای احکام دادگستری استان فارس ارسال شد. متهم زیر تیغ بود و یک مرتبه هم پای چوبهدار رفت که با تلاش واحد صلح و سازش مهلت گرفت و حکم قصاص او اجرا نشد. این مهلت پایان گرفت و وی نتوانست رضایت بگیرد. بنابراین نام او دوباره در فهرست افراد اعدامی قرار گرفت. باگذشت۱۵سال ازاین قتل شش ماه قبل مردزندانی دوباره به پای چوبهدار رفت که اینبار با تلاش آذرخانم شهسواری، مسئول کمیته سفیران صلح و دوستی انجمن حمایت از زندانیان کشور وگروه صلح و سازش دادگستری استان فارس، مرد زندانی توانست رضایت خانواده مقتول راجلب کند. خانواده مقتول برای رضای خدا و شادی روح پسرشان قاتل را بخشیدند. با گذشت چند ماه ازبخشش او سرانجام این مرد از زندان آزاد شد و نزد خانوادهاش بازگشت. او بعد ازآزادی سوار موتورسیکلتش شد تا به خانه عمهاش دریکی ازشهرهای استان فارس برود که در میانه راه با راننده خودرویی که درآن مسیر درحرکت بود تصادف کرد و بعد ازانتقال به بیمارستان تحت درمان قرارگرفت اما فوت شد. با مرگ اعدامی بخشیدهشده، پروندهای برای راننده خطاکار در دادسرا تشکیل شد. راننده مسافربر در روز تصادف بیمه خودرویش هم تمام شده بود. او ناتوان در پرداخت دیه بود که خانواده مرد فوتشده او را بخشیدند.
منبع: جام جم آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۶۸۹۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اظهارات جنجالی دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد! / پرونده باز است
روزنامه اعتماد در مطلب خود تحت عنوان «پرونده باز است» با انتشار یک مقدمه به قلم بهاره شبانکارئیان نوشت:
* طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
در ادامه این مطلب آمده است:
* «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است....
* و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
* مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
* با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است. پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید:
* «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
* (در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده): «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد.
* به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
* دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
* ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
* این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
* ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
* پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...
tags # سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟